در ابتدای کلام، ازتون خواهش میکنم احساسی و سریع بنده رو محکوم به تفرقه افکنی نکنید. فقط در و دلی دارم که با شما در میان میگذارم.
این سه شنبه هم گذشت. درست است که اجتماعاتی صورت گرفت و باز هم قدرت مردم تا حدی به رخ حکومت کشیده شد. ولی آیا این اعتراضهای پراکنده دست آورد دیگهای هم دارد ؟ آیا واقعاً این حکومت که از قذافی هم بسیار خونخوار تر است، با یک بار دیگه تظاهرات در روز چهار شنبه سوری سرنگون خواهد شد؟ چند ساله دیگر میتواند طول بکشد و هیچ اتفاقی نیفتاد؟ تظاهراتی از جانب مردم و سرکوبی از سوی حکومت و این قصه میتواند بارها و بارها تکرار شود و حکومت و مردم هر دو به گونهای در مقابل هم واکسینه شوند. یعنی اینکه حرکت یکی، تاثیر چندانی بر روی آن دیگری نخواهد گذشت.
دوران انقلاب را خودم شخصاً تجربه نکردهام، ولی از شواهد پیداست که در آن زمان همه چی مداوم تر و مصمم تر بود. همه جا پر بود ازاعلامیه و نوارهای خمینی و یه جورایی همه، دچار تب خمینی و انقلاب بودند. الان چی؟
عید نوروز هم در پیش است و دوباره همه جا پر سکوت میشود. بعد از عید دوباره تا تشکیلاتی راه بیفتد و دوباره حرکتی شود، و دوباره استارتی زده شود، زمان لازم است.
من فکر میکنم، یک جاهائی خلعهائی وجود دارد، مثلا در سال ۵۷ بازاریان نقش مهمی داشتند ولی الان چی؟ بازاریان تقریبا هیچ نقشی ندارند. مذهبیها کفن پوش بودند و آماده شهادت، الان چی یک بیانیه از مراجع تقلید آن هم وقتی رهبران جنبش در زندان افتاده اند.
مگر همه نگفتیم که اگر کروبی و موسوی دستگیر شوند.، ایران قیامت میشود؟ خوب حکومت هم فهمیده است که چنان قیامتی هم نشده، و به خود اجازه هر کاری خواهد داد. یه سوال دیگر، این حکومت که مردم عادی رو شکنجه میکند، اعدام میکند، و مجبور به اعتراف اجباری میکند، آیا با رهبران جنبش این کار رونخواهد کرد؟ اصلا چطور شد، که تا امروز دختران موسوی میگفتند کسی در خانه والدینشان نیست و امروز سایت کلمه میگوید آنها در خانه هستند؟ درست امروز؟ آیا این نشانه ای از اجبار نیست؟ یا اینکه من اشتباه میکنم؟
این گفتههای من است، نظر شما چیست؟ شاید من اشتباه میکنم؟ آیا قطار جنبش بیش از حد آرام حرکت نمیکند؟ آیا همیشه قانون آهسته و پیوسته صدق میکند؟ یا اینکه از زور آهستگی، موتور خاموش خواهد شد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر