مادر کودک دارد.
مادر به کودک شیر میدهد.
مادر بر سرِ بالین کودک تا صبح بیدار میماند.
مادر گشنه است، ولی برایِ کودک غذا میپزد.
مادر بیقرار است. مادر دیکته شب میگوید.
مادر پایِ ورقههایِ امتحانیِ کودک را امضا میکند.
مادر صبحها قبل از بیدار شدن کودک از خواب، بیدار میشود و برایِ کودک صبحانه حاضر میکند.
مادر درد دارد. مادر از درد نمیخوابد.
مادر پشتِ در منتظرِ آمدن کودک از مدرسه میماند.
مادر خسته است.
مادر لباسِ کودک را میشوید.
مادر تب دارد. مادر هیچ نمیگوید.
کودک بزرگ تر میشود. مادر کودک را بزرگ میکند.
کودک درس میخواند و مادر شبها خیاطی میکند و کودک شبها میخوابد.
کودک کنکور دارد و مادر اضطراب دارد.
کودک در دانشگاه قبول میشود و مادر درد دارد و مادر خوش حال است.
کودک سوال میپرسد و مادر نگران است.
کودک تشخیص میدهد و دلِ مادر شور میزند.
کودک بی قرار است و مادر بی قرار تر.
کودک معترض است و مادر میترسد.
کودک لباس میپوشد و مادر اضطراب دارد.
کودک به خیابان میرود و مادر دعا میخواند.
کودک شعار میدهد و مادر ثانیهها را میشمارد.
کودک تیر میخورد و مادر نمیداند.
کودک میمیرد و مادر پر پر میشود.
مادر دیگر کودک ندارد.
مادر دیگر منتظر نیست چون دیگر کودک ندارد.
مادر باز درد دارد.
مادر تب دارد.
مادر زخم دارد.
ولی کودک ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر