۱۳۹۲ آبان ۱۱, شنبه

گوهر خانوم دمت گرم




خیلی‌ وقتِ فقط گاه گاهی میام بالاترین، شاید نظر‌ی بدم یا امتیازی، ولی‌ دیگه حسّش نیست چیز بنویسم. امروز که اومدم بالاترین عکسِ ستار رو که اون بالا دیدم کلی‌ دلم گرفت. رفتم تو یوتیوب دوباره ویدیو‌های مادرِ ستار رو نگاه کردم. با حرفاش، با ضجه هاش اشک ریختم و حالا احساس می‌کنم که خیلی‌ سبک شدم، اگر چه غمگینم ولی‌ حرف‌های این زنِ بزرگ رو که می‌شنوم آروم میگیرم. چقدر زنِ بزرگی این گوهر خانوم. چقدر ساده و بی‌ریا حرف می‌زنه و چقدر صورتش معصومیتِ خاصی‌ داره. گوهر خانوم، خوش به حالِ ستار که مادرش شمایی. گوهر خانوم، شما یه گوهری تو این روزگاری که خیلی‌‌ها سرشون رو زیر برف کردند. خیلی‌ دوستون دارم گوهر خانوم. امیدوارم یه روزی بشه که قاتل‌های واقعی ستار به سزاشون برساند. گوهر خانوم خیلی‌ صبوری به خدا. دستت رو می‌بوسم و بهت میگم خیلی‌‌ها مثلِ من، شما رو مادرِ خودشون میدونند. گوهر خانوم دمت گرم خلاصه!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر